خدا گفت : ليلي عشق مي ورزد تا نميرد . دنيا ليلي زنده مي خواهد
ليلي آه نيست ليلي اشك نيست . ليلي معشوقي مرده در تاريخ نيست .
ليلي زندگي ست
ليلي ! زندگي كن
اگر ليلي بميرد . ديگر چه كسي ليلي به دنيا بياورد؟چه كسي گيسوان دختران عاشق را ببافد ؟چه كسي طعام نور را در سفره هاي خوشبختي بچيند ؟چه كسي غبار اندوه را از طاقچه هاي زندگي بروبد ؟چه كسي پيراهن عشق را بدوزد ؟ليلي ! قصه ات را دوباره بنويس
ليلي به قصه اش برگشت .
اين بار اما نه به قصد مردن
كه به قصد زندگي .
و آن وقت به ياد آورد كه تاريخ پر بوده از ليلي هاي ساده گمنام .